ماجرای نفتکشهای دریای عمان کار که بود؟ عبدالله شهبازی
ماجرای دریای عمان بخشی از سناریوی «شل کن، سفت کن» پیشین دولت ترامپ و متحدانش است برای تسلیم کردن ایران یا فروپاشیدن ایران از درون.
پرسش: عبدالله شهبازی در کانال تلگرام خود نوشت: حمله به دو نفتکش ژاپنی و نروژی در دریای عمان دقیقاً همزمان با دیدار رهبری با شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، رخ داد. دیدار فوق در ساعات ۱۰- ۱۱ صبح پنجشنبه، ۲۳ خرداد ۱۳۹۸/ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۹ به وقت ایران بود برابر با ساعات۱:۳۰ تا ۲:۳۰ بامداد پنجشنبه به وقت شرق آمریکا و از ساعات آغازین کاری صبح پنجشنبه به وقت شرق آمریکا در این کشور جنجالی شد. حوالی ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، با قطعیت اعلام کرد که حمله کار ایران است. او گفت: «ارزیابی دولت ایالات متحده این است که جمهوری اسلامی ایران مسئول حملات امروز در خلیج عمان است. این ارزیابی بر بنیاد اطلاعات ما است و نوع سلاحهای بکار گرفته شده و سطح تخصصی مورد نیاز برای انجام عملیات و حملات اخیر ایرانیان به کشتیها و این واقعیت که هیچ گروه وابسته فعال در منطقه چنین امکانات و تخصصی را برای عملیاتی با این سطح بالا از پیچیدگی ندارد.» کمی بعد ویدئویی مبهم منتشر شد و مدعی شدند که گویا یک قایق ایرانی سپاه در حال جدا کردن یکی از مینهای منفجرنشده از بدنه کشتی است.
ادعای دولت آمریکا، بجز بریتانیا که از ساعات اولیه در ماجرای دریای عمان نقش فعال ضد ایرانی ایفا کرد، از سوی سایر دولتها، و نهادهای غیردولتی و ناظران بیطرف، با چالش جدی مواجه شد و ویدئوی فوق به سرعت در توئیتر به دستمایه طنز بدل شد. کمی بعد شرکت ژاپنی مالک کشتی اعلام کرد که، طبق گفته کارکنان کشتی، انفجار از طریق شیئی هوایی (پهپاد یا موشک؟) بوده و کار مین یا بمبگذاری در داخل کشتی نیست.
در این رابطه به نکات زیر باید توجه کرد:
۱- طبق گفته کارشناسان تسلیحات، مینهایی که برای انفجار چنین تانکرهای عظیمی مورد نیاز است بسیار بزرگ و بکلی متفاوت است با مین چسبان که پمپئو ادعا میکند در ویدئوی فوق از بدنه کشتی جدا شده. نمونه این نوع مینها همانهایی است که در ۲ مرداد ۱۳۶۶/ ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۷ کشتی بریجتون را در ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی در خلیج فارس تخریب کرد.
۲- طبق ساختار نظامی ایران منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز در حوزه سپاه و منطقه دریای عمان و دریای خزر در حوزه ارتش جمهوری اسلامی ایران است. در گزارشهای اخبار حادثه تانکرها نیز دیدیم که امدادرسانی از سوی منطقه یکم نیروی دریایی ارتش انجام گرفت نه سپاه.
۳- به فرض که ویدئوی ارائه شده از سوی وزارت خارجه آمریکا واقعاً از یک قایق ایرانی در زمان حادثه فوق باشد، باید توجه کرد که حمله به تانکرها در مجاورت یا در محدوده آبهای نظارتی ایران (حدود ۲۴ مایلی بندر جاسک) انجام گرفته و طبیعی است که قایقهای ایرانی سریعاً به عملیات نجات دست زنند. (بنگرید به توضیحات در زیرنویس.)
فرضیه انجام عملیات از سوی ایران را باید به سه فرضیه تقسیم کرد: اول، عملیات از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته؛ دوم، عملیات از سوی عوامل نفوذی سازمانیافته در درون ایران انجام گرفته که «شبکه» مینامم؛ سوم، عملیات از سوی نیروهای واقعاً خودسر (غیر نفوذی) در درون نیروهای نظامی یا اطلاعاتی ایران انجام گرفته.
انجام عملیات از سوی «شبکه» منتفی است به این دلیل که این نوع عملیات از گذشته دور تاکنون معمولاً با بر جای گذاشتن عمدی ردپاها همراه بوده بنحوی که انتساب آن را به ایران مسجل کند. ماجرای رستوران میکونوس برلین (۲۶ شهریور ۱۳۷۱/ ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲) و بمبگذاری اتومبیل سفارت اسرائیل در دهلی هند (۲۴ بهمن ۱۳۹۰/ ۱۳ فوریه ۲۰۱۲) از این نوع است. اگر عملیات فوق، و نیز حمله قبلی به تانکرها در بندر فجیره ( ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸/ ۱۲ مه ۲۰۱۹)، کار «شبکه» بود طبق رویه پیشین باید مستندات محکم برای انتساب آن به ایران بر جای میگذاشتند. در هر دو مورد، تا این لحظه، چنین مستنداتی در اختیار دولت آمریکا نیست.
آنچه از همان آغاز احتمال نقش ایران را در حادثه اخیر تانکرها، و نیز حادثه قبلی در فجیره، برایم منتفی کرد، واکنش غیرعادی و سریع پمپئو بود که به سرعت و با قطعیت ماجرا را به ایران منتسب کرد. واکنش آمریکا، و بریتانیا، بگونهای بود که گویی از قبل از انجام این عملیات مطلع بودند و میدانستند باید بدون تحقیق چه واکنشی نشان دهند. این ماجرا، از منظر نحوه و سرعت واکنش دولتهای آمریکا و بریتانیا، شبیه به حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بود که در همان روز، زمانی که هنوز معلوم نبود که به که است، هنری کیسینجر اعلام کرد باید به عراق و افغانستان حمله کنیم.
به گمان من، دو حمله اخیر به تانکرها (ماجرای فجیره و ماجرای ۲۴ مایلی بندر جاسک) از سوی سرویسهای امارات یا سعودی یا اسرائیل است با اطلاع مقامات دولت ترامپ. در این میان نقش بنزاید، ولیعهد متنفذ ابوظبی و سرویس اطلاعاتی این شیخنشین، را جدی میدانم البته در هماهنگی با اسرائیل و سعودی.
ماجرای دریای عمان بخشی از سناریوی «شل کن، سفت کن» پیشین دولت ترامپ و متحدانش است برای تسلیم کردن ایران یا فروپاشیدن ایران از درون. این طراحی بمنظور حمله نظامی به ایران نیست. چنین اقدامی به شدت نامحتمل است گرچه غیرممکن نیست. هیچ چیز غیرممکن نیست ولی همانطور که پیشتر مکرر نوشتم جنگ با ایران در فضای کنونی داخلی آمریکا به معنی نابودی ترامپ و شکست او در انتخابات ۲۰۲۰ است. ترامپ این را میداند مگر اینکه سناریوهایی مطرح باشد بسیار فراتر از ترامپ که به ذهن من نرسیده.
اگر اطمینان داشته باشند که ایران ترسیده و واکنش سخت نشان نخواهد داد چند حمله موشکی بیاهمیت ولی جنجالی محتمل است. ولی تصور میکنم میدانند که واکنش ایران بسیار سخت و تند خواهد بود. از اینرو، بعید بلکه غیرمحتمل میدانم که به اقدام نظامی هر چند محدود و نمایشی، در چارچوب طرحهای ایذایی، دست زنند.
——
* طبق کنوانسیون ۱۹۸۲ سازمان ملل متحد درباره حقوق دریاها The United Nations Convention on the Law of the Sea (UNCLOS) تا ۱۲ مایل دریایی از ساحل آب سرزمینی، تا ۲۴ مایلی آب نظارتی، تا ۲۰۰ مایلی آب انحصاری اقتصادی و پس از آن آب فلات قاره است. هر مایل دریایی برابر با ۱۸۵۲ متر است.
** بنگرید به گزارش رادیو فردا، ۲ شهریور ۱۳۹۷، درباره حوزه قانونی سپاه و ارتش در خلیج فارس و دریای عمان
###